kerme ketab

۱۰
خرداد

جمعه

توی قاب خیس این پنجره ها 

عکس از یک جمعه ی غمگین میبینم

چه سیاهه به تنش رخت عزا 

تو چشاش ابرای سنگین میبینم

داره از ابر سیا خون میچکه

جمعه ها خون جای بارون میچکه

نفسم در نمیاد ,جمعه ها سر نمیاد

کاش میبستم چشمامو,این ازم بر نمیاد

داره از ابر سیا خون میچکه

جمعه ها خون جای بارون میچکه

عمر جمعه به هزار سال میرسه

جمعه ها غم دیگه بیداد میکنه

آدم از دست خودش خسته میشه

بالبای بسته فریاد میکنه

جمعه وقت رفتنه,موسم دل کندنه

خنجر از پشت می زنه,اون که همراه منه

فرهاد

  • لیلا علی پور